۲۸ آذر

۳ روش هوشمندانه برای خواندن ذهن مشتریان

۳ روش هوشمندانه برای خواندن ذهن مشتریان

به کمک این سه روش هوشمندانه، می‌توانید به جمع‌آوری اطلاعات از مشتریانتان بپردازید و با نگارش پیام‌های تبلیغاتی اغواکننده، مقاومت آن‌ها را در برابر خرید کالا یا خدماتتان در هم بشکنید.
هر یک از صاحبان کسب‌وکار، رؤیای روزی را در سر می‌پرورانند که مشتریان پس از خواندن و مشاهده‌ی تبلیغات متنی یا آنلاین آن‌ها، ناگهان به وجد بیایند و فریاد بزنند:
آره! این درست همون چیزیه که می‌خواستم! مثل اینکه اینا میتونن ذهن من رو بخونن! این کالا رو از کجا باید بخرم؟
چه نکات کلیدی برای ارائه‌ی بسته‌های پیشنهادی مناسب به مشتریان یا نوشتن تبلیغات متنی اغواکننده برای آن‌ها وجود دارد که به‌ یک‌باره بتواند آتش اشتیاقشان را برای خرید کالا یا خدمات، شعله‌ورتر کند؟ «سعی و خطا» یکی از ده‌ها روش برای پی بردن به این نکات کلیدی است. اگر پرداختن به بازاریابی برای صاحبان کسب‌وکار، به‌اندازه کافی وقت‌گیر نبود؛ آنگاه آن‌ها می‌توانستند با صرف زمان و تلاش بسیار، کارزارهای تبلیغاتی مختلفی را برای خواندن ذهن مشتریان خود طراحی، ارزیابی و اجرا کنند.
اما زمان بسیار محدود است و راه‌اندازی کارزارهای متعدد هم به دردسر آن نمی‌ارزد؛ با این حال، جای نگرانی نیست، چرا که یک منبع غنی و بکر از رازهای بازاریابی، درست در برابر دیدگان شما قرار دارد؛ چیزهایی که بسیاری از صاحبان کسب‌وکارهای کوچک، هنگام سروشکل دادن به کارزارهای بازاریابی خود از آن‌ها غافل می‌شوند.

مشتریان ایده‌آل شما

چه بحث بر سر مشتریان واقعی شما باشد یا افرادی که در آینده قرار است به دایره‌ی مشتریان شما اضافه شوند، اطلاعات زیادی در مورد آن‌ها می‌توان گردآوری کرد. بنابراین وقت آن رسیده است که شرلوک هولمز خفته‌ی درون خود را بیدار کنید و ذره‌بین به دست، تمامی این اطلاعات پراکنده را مورد واکاوی قرار دهید تا بتوانید پیش از هرگونه طراحی، ارتقا یا راه‌اندازی یک برنامه‌ی بازاریابی جدید، دستیابی به موفقیت را برای خود تضمین کنید.
در این مقاله، سه نکته برای چگونگی مواجهه‌ی رودررو با مشتریان ایده‌آل، پی بردن به نیازهای واقعی آن‌ها و همچنین جمع‌آوری اطلاعاتشان آورده شده است.

۱. شناسایی

اول از همه باید مشتریان ایده‌آل خود را شناسایی کنید. یک پروفایل دقیق از مشخصات مشتری ایده‌آل خود تهیه کنید؛ اینکه او کیست، زندگی او از چه میزان کیفیتی برخوردار است، با چه مشکلاتی دست‌وپنجه نرم می‌کند و دست آخر اینکه راهکارهای لازم برای گشودن گره‌های زندگی او چیست. دسته‌بندی‌هایی از قبیل «زنان ۲۵ تا ۶۵ ساله» دردی از شما دوا نمی‌کند. باید کاملا وارد جزئیات شوید و از هر فرد، پروفایل ویژه‌ای بسازید.
اگر در مراحل آغازین معرفی و برندسازی کسب‌وکار خود هستید، باید در حلقه‌های کاری و حرفه‌ای به دنبال مشتریان ایده‌آل بگردید و نه در بین افراد خانواده یا دوستان دور و نزدیک. با پرس‌وجو از برادر یا همسایه‌ی خود در مورد تمایل‌ها و نیازهایشان، وقت خود را تلف نکنید؛ چرا که آن‌ها ممکن است مخاطب هدف شما نباشند.
اگر کسب‌وکار شما مراحل ابتدایی را پشت سر گذاشته است و مشتریانی برای خود دست‌وپا کرده‌اید، از بهترین‌های آن‌ها فهرستی برای خود تهیه کنید. این‌ها باید همان افرادی باشند که دادوستد با آن‌ها برایتان لذت‌بخش بوده است یا گمان می‌کنید بی‌نقص‌ترین مشتریانتان هستند.

۲. پرس‌وجو

این مرحله ممکن است بسیار بدیهی به نظر برسد؛ اما بسیاری از صاحبان کسب‌وکار، آن را از قلم می‌اندازند. از مشتریان در مورد کاستی‌ها یا نیازهایشان پرس‌وجو کنید و به حدس و گمان بسنده نکنید. در ادامه به معرفی چهار روش زیرکانه برای انجام این کار می‌پردازیم:
یک نظرسنجی ایمیلی کوتاه برای آن‌ها بفرستید: اگر فهرستی پروپیمان از ایمیل‌های افراد مختلف در اختیار دارید، سریع‌تر دست‌به‌کار شوید و با استفاده از SurveyMonkey یا فرم‌ساز گوگل، یک نظرسنجی کوتاه بسازید. برای تشویق به مشارکت هر چه بیشتر، می‌توانید یک هدیه‌ی کوچک برای مشتریان در نظر بگیرید یا فرصت شرکت در یک قرعه‌کشی را در اختیار آن‌ها قرار دهید. همچنین می‌توانید در ازای دریافت نسخه‌ی چاپ‌شده‌ی نظرسنجی در فروشگاه، مشوق‌هایی از قبیل تخفیف ۱۰ درصدی در خریدهای بعدی برای آن‌ها منظور کنید. از مشتریان در مورد بزرگ‌ترین چالش‌ها و منافعی که از خرید کالا و خدمات شما نصیبشان می‌شود، پرس‌وجو کنید.
از اتوریسپاندرها یا پاسخ‌دهنده‌های خودکار استفاده کنید: زمانی که مشتریان در فهرست ایمیلی شما ثبت‌نام می‌کنند، با بهره‌گیری از پاسخ‌دهنده‌های خودکار از چالش‌ها و نیازهای آن‌ها بپرسید. بی‌شک در میان این پاسخ‌ها، می‌توان اطلاعات گران‌بهایی پیدا کرد.
ملاقات رودررو ترتیب دهید: از یکی از مشتریان وفادار خود برای یک ملاقات خصوصی، دعوت به عمل ‌آورید و با او به بحث و تبادل نظر بپردازید. همچنین یک تماس تلفنی یا دعوت به صرف قهوه نیز می‌تواند بهانه‌های خوبی برای پی بردن به نیازهای واقعی او باشد. علاوه بر این می‌توانید یک هدیه‌ی کوچک به‌رسم تقدیر و تشکر برای او در نظر بگیرید. در خلال این ملاقات و تماس‌ چهره به چهره، نه‌تنها ایده‌های جدید نصیب شما می‌شود، بلکه از بازخوردی شگفت‌انگیز برای تائید یا رد برنامه‌های آینده‌ی خود بهره‌مند ‌می‌شوید؛ چیزی که از اتلاف بیشتر زمان و پول شما جلوگیری می‌کند.
یک گردهمایی برگزار کنید: بسیاری از صاحبان هوشمند کسب‌وکار، گروه‌های کانونی خود را شکل می‌دهند و مشتریان ایده‌آل را به بهانه‌ی صرف چای یا ناهار، کارگاه آموزشی رایگان یا رویدادهای دیگر، دور هم جمع می‌کنند. این کار باعث ایجاد یک تعامل ساختاری میان مشتریان می‌شود؛ چرا که آن‌ها چالش‌ها و اهداف خود را با یکدیگر به اشتراک می‌گذارند و با هم ارتباط برقرار می‌کنند. شما با این کار یک تجربه‌ی خاطره‌انگیز و به‌یادماندنی برای آن‌ها می‌سازید و در ضمن، اطلاعات بسیار ارزشمند و ذی‌قیمتی از آن‌ها به چنگ می‌آورید.

۳. انعکاس

این مرحله، شالوده و اساس بازاریابی «ذهن‌خوانی مشتریان» است. کلمات یا عباراتی را که لقلقه‌ی زبان مشتریان است، بی کم‌وکاست و بدون کوچک‌ترین دخل و تصرف، ثبت و ضبط کنید و به حدس و گمان متوسل نشوید. پس از آن، همان کلمات را عینا در آگهی‌های بازرگانی و تبلیغات متنی خود منعکس کنید تا کسب‌وکارتان به آینه‌ای از نیازهای مشتریانتان تبدیل شود.
به این ترتیب، از به کار بردن عبارات و اصطلاحات زائد پرهیز و این احساس را به مشتریان منتقل می‌کنید که تمام هم‌وغم شما تحقق بی‌چون‌وچرای خواسته‌ها و نیازهای آن‌ها است. همواره باید گوش‌های شما برای شنیدن مسائل و مشکلات مشتریانتان تیز باشند. برای مثال، آن‌ها ممکن است از لغاتی همچون «ازکارافتاده»، «گیج‌کننده» یا «درهم‌شکسته» به‌جای واژه‌ی «معیوب» استفاده کنند، بنابراین شما نیز باید از این کلمات در محتوای تبلیغاتی خود بهره ببرید تا مشتریانتان بی‌درنگ، نسبت به آن واکنش نشان دهند و تحت تأثیر قرار بگیرند.

۲۸ آذر

لگو، بازی که تجارت را هم خوب بازی می کند

لگو، بازی که تجارت را هم خوب بازی می کند

لگو تنها یک بازی خوب نیست، بلکه نقطه‌ی اشتراکی بین اغلب افرادی است که در نیم قرن اخیر کودکی کرده و با آجرهای لگو ذهنیت کودکانه‌ی خود را با واقعیت پیوند داده‌اند.
لگو را باید جزو یکی از محبوب‌ترین اسباب‌بازی‌هایی خواند که در بیش از نیم قرن اخیر دنیای کودکان را به تسخیر خود درآورده است؛ البته با اشاره به کودکان، بخشی از طرفداران آجرهای پلاستیکی رنگی را نادیده می‌گیریم، چراکه لگو یک بازی تمام‌شدنی نیست و کودکان دیروز را با خود همراه کرده است و درواقع حتی در میان بزرگ‌سالان نیز طرفداران دوآتشه‌ای دارد. به‌طور حتم با مراجعه به یکی از فروشگاه‌های لگو – که در کشورمان هم شاهد فعالیت غیررسمی این فروشگاه با ظاهری شبیه به فروشگاه‌های رسمی هستیم – می‌توان عطش سیری‌ناپذیری را در کودکان و حتی والدینشان برای خرید لگو مشاهده کرد؛ چرا که لگو راز و رمز جلب نظر مخاطبانش را به‌خوبی می‌داند.

لگو بزرگ‌ترین تولید کننده اسباب‌بازی در جهان است

لگو به‌عنوان بزرگ‌ترین تولیدکننده‌ی اسباب‌بازی در جهان رتبه‌ی ۸۶ در بین ۱۰۰ برند باارزش لیست فوربز را در اختیار دارد و بر اساس برآوردهای فوربز ارزش برند لگو بیش از ۷.۱ میلیارد دلار است. بزرگ‌ترین تولیدکننده‌ی اسباب‌بازی در جهان که موفق شد این عنوان را در سال ۲۰۱۴ با عبور از Mattel کسب کند، بر اساس آخرین آمارها به فروش سالیانه ۵.۳ میلیارد دلار دست یافته که این مهم در سایه‌ی تلاش بیش از ۱۲,۵۸۲ کارمند این کمپانی به دست آماده است. اما لگو به‌راحتی به جایگاه کنونی خود دست نیافته است و مالکان کمپانی، لگو را در سایه‌ی رکود و ورشکستگی ساختند و حتی در قرن بیست و یکم از آستانه‌ی ورشکستگی نجات دادند.

سالانه ۵ میلیارد ساعت صرف بازی با لگو می شود

بر اساس برآوردهای انجام‌شده توسط متخصصان دنیای سرگرمی و مخصوصا اسباب‌بازی، مردم سالیانه بیش از ۵ میلیارد ساعت صرف بازی با قطعات پازل‌های لگو می‌کنند. بر اساس آخرین آمارهای منتشرشده که مربوط به جولای سال ۲۰۱۵ میلادی است، لگو بیش از ۶۰۰ میلیارد قطعه‌ی لگو تولید کرده بود که با تقسیم آن بر جمعیت کره‌ی زمین، می‌توان نتیجه گرفت که لگو از سال ۱۹۵۸ میلادی به ازای هر نفر از جمعیت کنونی کره‌ی زمین، ۸۵ لگو تولید کرده است.
اوله کرک کریستینسن، نجاری بود که در شهر بلوند دانمارک، کارگاهی برای ساخت منازل چوبی و لوازم خانگی در اختیار داشت. با آغاز رکورد بزرگ در دهه‌ی ۱۹۳۰ میلادی که کل دنیا را تحت تأثیر خود قرار داده بود، کریستینسن در آستانه‌ی ورشکستگی آغاز به تولید مدل‌های کوچک‌تری از محصولات خود کرد تا از طریق این مدل‌سازی در سایز کوچک‌تر، بتواند طراحی محصولات چوبی خود را بهبود بخشد. ساخت چند نمونه از لوازم چوبی در قطع کوچک‌تر باعث شد ایده‌ی تولید اسباب‌بازی‌های چوبی در ذهن کریستینسن شکل گیرد. با توجه به رکود بزرگ که سراسر قاره‌ی اروپا و آمریکا را تحت تأثیر قرار داده بود، کریستینسن، بعضا در ازای دریافت غذا، اسباب‌بازی‌های تولیدی خود را با کشاورزان معاوضه می‌کرد. در سال‌های بعد، رواج اسباب‌بازی موسوم به یو-یو به کسب‌وکار کریستینسن رونق داد، اما با فروکش کردن موج یو-یو، دوباره رکورد به سراغ کارگاه کریستینسن آمد. در سال ۱۹۳۴ کریستینسن رقابتی برای انتخاب نام محصولاتش بین کارکنان خود به راه انداخت که نتیجه‌ی آن انتخاب نام لگو بود. Lego کوتاه شده‌ی عبارت Leg Godt است که در زبان دانمارکی به معنی خوب بازی کردن است. همچنین در زبان لاتین این عبارت به معنای مونتاژ کردن یا اسمبل کردن است.

آجرهای پلاستیکی لگو پس از جنگ جهانی دوم متولد شدند

پس از پایان جنگ جهانی دوم هنوز خبری از آجرهای پلاستیکی لگو نبود و کریستینسن در سال ۱۹۴۷ یک دستگاه قالب‌گیری و تزریق پلاستیک را برای کارگاه خود خرید. اولین محصول ماژولار با قابلیت باز و بسته کردن لگو که پس از خرید دستگاه تولید شد، یک کامیون پلاستیکی بود. در همان سال، کریستینسن به همراه پسرش گادفرد، نمونه‌ای از آجرهای پلاستیکی با قابلیت به هم پیوستن را دریافت کردند که توسط کمپانی بریتانیایی Kiddicraft تولید شده بود. این کمپانی بریتانیایی گواهی اختراع یا پتنت این آجرهای پلاستیکی را نیز به اسم خود ثبت کرده بود. تا سال ۱۹۴۹ که لگو ساخت آجرهای پلاستیکی خود را با نام Automatic Binding Bricks آغاز کرد، کیدی‌کرفت بریتانیایی دو پتنت برای طراحی آجرهای خود ثبت کرد. لگو با عرضه‌ی آجرهای پلاستیکی به بازار با مشکلاتی روبرو شده بود، چراکه در آن سال‌ها، مردم از محصولات پلاستیکی استقبال چندانی نمی‌کردند و تمایل به خرید نمونه‌های چوبی و فلزی داشتند، از این‌رو آجرهای پلاستیکی لگو با فروش پایین به کارخانه باز‌می‌گشت.
در سال ۱۹۵۴، گادفرد به عنوان پسر مؤسس لگو به‌عنوان مدیرعامل انتخاب شد و ایده‌ی جدیدی برای موفقیت کمپانی مطرح کرد. گادفرد یک سیستم اسباب‌بازی را معرفی کرد که بهترین گزینه برای پیاده‌کردن آن، آجرهای فلزی لگو بودند؛ به‌طوری که آجرهای لگو امکان ساخت ایده‌های مختلفی در اختیار این کمپانی قرار می‌دادند. لگو در سال ۱۹۵۵ اسباب‌بازی Town Plan را معرفی کرد که ساخت شهر در ساختاری کوچک را با استفاده از آجرهای پلاستیکی ممکن می‌کرد. این کمپانی تا سال ۱۹۵۸ با معرفی طراحی‌ جدید برای آجرها و ثبت پتنت جدید، ایرادات قفل شدن آجرها به یکدیگر را بهبود داد.
از سال ۱۹۶۰ به بعد لگو با تثبیت جایگاه خود، دامنه‌ی محصولاتش را گسترش داد. پس از آتش‌سوزی در انبار ذخیره‌ی چوب این کمپانی، لگو در سال ۱۹۶۰ به‌صورت کامل استفاده از چوب در ساخت اسباب‌بازی را کنار گذاشت. این کمپانی در سال ۱۹۶۴ استفاده از نوع جدیدی از پلاستیک را که آکریلونیترل بوتادین استایرن نام دارد، در دستور کار قرار داد و تا به امروز همچنان به آن ادامه می‌دهد. این نوع پلاستیک از مواد غیرسمی تشکیل شده است و مقاومت بالایی در برابر حرارت، اسید، کشیده شدن و گرما دارد و رنگ خود را به‌راحتی از دست نمی‌دهد.
لگو علاوه بر حضور در بازار آمریکای شمالی که از طریق همکاری با سامسونت حاصل شد، طیف اسباب‌بازی‌های مبتنی بر آجرهای پلاستیکی خود را نیز گسترش داد، به‌طوری که در سال‌های منتهی به انتهای دهه‌ی ۶۰ میلادی، علاوه بر افتتاح اولین لگو پارک در بیلوند (شهری که مقر اصلی لگو در آن مستقر است)، از سیستم راه‌آهن لگو به‌عنوان یک سیستم اسباب‌بازی جدید با تم راه‌آهن و ساخته‌شده با قطعات لگو نیز رونمایی شد. پس از رونمایی محصولات جدید نظیر مبلمان مینیاتوری و خانه‌های عروسکی برای جلب نظر مخاطبان دختر، لگو محصولات دیگری را مبتنی بر لگو نظیر گشتی و قایق رونمایی کرد.
لگو تا سال ۱۹۹۸ به گسترش دامنه‌ی محصولات خود در کنار افزایش تعداد خطوط تولید ادامه داد. این کمپانی دانمارکی که دیگر به برندی شناخته‌شده برای کودکان تبدیل شده بود، در دهه‌ی ۷۰ میلادی به مدد کیلد کرک کریستینسن، پسر گادفرد کریستینسن، ساختار امروزی خود را پیدا کرد، چرا که وی بخش تحقیق و توسعه را از بخش تولید جدا و به‌روز بودن تولیدات کمپانی را بر اساس نیازهای روز و درخواست مشتریان تضمین کرد.

34e2b805-6458-4420-baf1-948a6f4597e1

یکی از جالب‌ترین اقدامات لگو عرضه‌ی سری متخصصان یا Expert Series در سال ۱۹۷۵ بود. این سری برای مخاطبانی که سن بیشتری داشتند، تدارک دیده شده بود، به‌طوری که با ساختن پازل‌های مبتنی بر قطعات لگو، در نهایت برای مثال یک موتور خودرو شبیه‌سازی می‌شد وتمام قطعات قابلیت حرکت داشتند. در سال‌های بعد لگو تولیدات خود را گسترش داد و نسل بعدی محصولات خود را نظیر سری جدید قطار رونمایی کرد. همچنین سری محصولات متخصصان نیز توسعه یافت. از سال ۱۹۹۲ میلادی سود لگو از محل فروش سری‌های مختلف اسباب‌بازی‌های مبتنی بر آجر‌های پلاستیکی روندی نزولی در پیش گرفت تا اینکه لگو در سال ۱۹۹۸ برای اولین بار در تاریخ کمپانی متحمل ضرری ۲۳ میلیون دلاری شد.
در سال‌های بعد، لگو تولید شخصیت‌های تحت لیسانس؛ نظیر محصولاتی مبتنی بر شخصیت‌های فیلم‌های جنگ ستارگان، وینی ده پو و هری پاتر را در دستور کار قرار داد. اما اوضاع همچنان برای این کمپانی چندان خوب نبود، به‌طوری که لگو در سال ۲۰۰۴ متحمل ضرر ۲۲۰ میلیون دلاری شد و کمپانی دانمارکی در آستانه‌ی ورشکستگی قرار گرفت. افزایش حجم محصولات تولیدی در کنار بالا بودن هزینه‌های کمپانی باعث شده بود لگو تا مرز نابودی پیش برود. لگو در سال ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۴ برای رهایی از ضرردهی، اشتباهات استراتژیک متعددی را مرتکب شد؛ به‌طوری‌که این کمپانی حتی وارد حوزه‌ی تولید لباس و ساعت با برند لگو شد.
لگو طی ۱۰ سال با فرار از ورشکستگی به سودده‌ترین اسباب‌بازی ساز دنیا تبدیل شد
اما انتخاب مدیرعامل جدید برای کمپانی دانمارکی باعث شد لگو طی ده سال دوباره به روزهای خوب خود بازگردد و حتی سودده‌ترین کمپانی تولید اسباب‌بازی شود. یورگن ویگ کنورستورپ در سال ۲۰۰۴ میلادی بر صندلی ریاست لگو نشست. سیاست‌های کنورستورپ شامل فروش پارک‌های لگو، تمرکز بیشتر بر محصولات اصلی لگو و همچنین کاهش تعداد قطعات لگویی بود که این کمپانی تولید می‌کرد، به‌طوری‌که تنوع قطعات لگو از ۱۲,۹۰۰ قطعه به ۷,۰۰۰ قطعه کاهش پیدا کرد. مدیرعامل جدید لگو تعادل خوبی بین نوآوری و سنت‌های لگو برقرار کرد که همین امر منجر به افزایش فروش شد. در کنار تغییرات ساختاری و بنیادی در این کمپانی، لگو از میان طرفداران بی‌شمار خود که دیگر تنها کودکان نبودند و جامعه‌ی طرفداری Adults Fans of LEGO را تشکیل داده بودند، افرادی را به استخدام تیم طراحی درآوردند. لگو با ایجاد پورتالی، از طرفدارانش خواست ایده‌های خود را با این کمپانی و تیم طراحی لو به اشتراک بگذارند. در سال‌های منتهی به ۲۰۰۴ که همراه با افزایش ضرردهی برای لگو بود، این کمپانی تمرکز زیادی بر شخصیت‌های معروف داستانی که محبوبیت بالایی در فیلم‌های سینمایی کسب کرده بودند، قرار داد؛ ولی این سیاست چندان موفق نبود و در سال‌های بعدی و توجه به طرفداران لگو باعث شد تا این کمپانی دوباره به روزهای خوبش بازگردد.
با در پیش گرفتن سیاست‌های ریاضتی و کاهش هزینه‌ها که همراه با تعدیل نیروی گسترده بود، لگو موفق شد در سال ۲۰۱۱ میلادی با افزایش ۱۱ درصدی فروش خود به ۳٫۴۹۵ میلیارد دلار، سود خود را به ۷۷۶ میلیون دلار افزایش دهد. دلیل اصلی افزایش سوددهی این کمپانی در سال ۲۰۱۱، رونمایی از سری جدید اسباب‌بازی‌های این کمپانی با نام Ninjago بود که بزرگ‌ترین رونمایی از سری جدید محصولات لگو را به نام خود ثبت کرد. در سال ۲۰۱۲ درآمد لگو با افزایش ۲۵ درصدی همراه شد که بخش بزرگی از این موفقیت در گرو عرضه‌ی سری جدید با عنوان Friends بود. در سال ۲۰۱۳ میزان سوددهی لگو در مقایسه با سال ۲۰۱۲ تنها ۹ درصد افزایش پیدا کرد که همین موضوع نگرانی‌ها در خصوص کاهش سوددهی این کمپانی را افزایش داد، اما اکران اولین فیلم سینمایی The Lego Movie که توسط استودیوی فیلم‌سازی برادران وارنر تولید شده است به‌عنوان یک حرکت موفق تبلیغاتی برای این کمپانی به شمار می‌رود، چراکه این فیلم موفق شد در گیشه به فروش ۵۰۰ میلیون دلاری دست یابد. همچنین یکی دیگر از سیاست‌های موفق لگو در سال ۲۰۱۴، تولید سری جدیدی مبتنی بر شخصیت‌های فیلم سینمایی جنگ ستارگان بود که یکی از پرفروش‌ترین سری‌ محصولات لگو در سال ۲۰۱۴ بود. لگو در سال ۲۰۱۴ با رشد فروش ۱۵ درصدی همراه شد و سود خالص خود را به بیش از ۸۳۱ میلیون دلار افزایش داد.

۲۸ آذر

ترامپ پشت تلفن به تیم کوک چه گفت؟

ترامپ پشت تلفن به تیم کوک چه گفت؟

چند روز پیش، دونالد ترامپ طی مصاحبه اش با نیویورک تایمز اعتراف کرد که با مدیرعامل اپل، تیم کوک و مدیرعامل اسبق مایکروسافت، بیل گیتس تلفنی صحبت کرده و نظراتش را به آن ها گفته است.
کوک و ترامپ هیچگاه همسو با یکدیگر نبوده اند و به وضوح می توان متوجه شد که کوک از انتخاب ترامپ به عنوان رئیس جمهور آمریکا راضی نیست. بهمن سال گذشته بود که رئیس جمهور منتخب، اپل را به خاطر مشارکت نکردن در رمزگشایی آیفون معروف واقعه سن برناردینو تهدید به تحریم کرد. همچنین نباید فراموش کرد تیم کوک در لیست احتمالی معاونین ریاست جمهوری هیلاری کلینتون بوده است.
اما با این وجود، گویا ترامپ از اینکه مدیرعامل ثروتمندترین کمپانی جهان با وی تماس گرفته بسیار شگفت زده است. او در مصاحبه این چنین گفت: دیروز من مفتخر شدم، تماسی از بیل گیتس داشتم، تماسی عالی، مکالمه ای عالی داشتیم، تماسی از تیم کوک در اپل داشتم و گفتم که ‘تیم، می دانی یکی از اتفاقاتی که دستاوردی واقعی برای من خواهد بود، زمانی است که اپل را متقاعد کنم یک یا چند کارخانه بزرگ در ایالات متحده بسازد، به جای اینکه به چین بروید، به ویتنام بروید، و جاهایی که تو می روی، محصول را درست همینجا می سازی. او گفت ‘متوجه اش هستم’. من هم گفتم ‘فکر می کنم انگیزه کافی را برایت ایجاد خواهیم کرد، و فکر می کنم که تو این کار را انجام خواهی داد. می خواهیم مالیات شرکت ها را شدیدا کاهش دهیم، که تو از این خوشحال خواهی شد.’
این اولین باری نیست که ترامپ به اپل می گوید باید محصولات اش را در خاک آمریکا تولید کند. اوایل سال 2016، ترامپ در جمعی از دانشجویان و اساتید دانشگاه لیبرتی گفته بود اپل را راضی می کنم تا «کامپیوترهای لعنتی و چیزهایش را در این کشور تولید کند، به جای کشورهای دیگر».

دانلد ترامپ دونالد ترامپ رئس جمهور آمریکا

مشکل اما اینجا نهفته است که اپل انگیزه کافی برای انجام چنین کاری را ندارد. حتی کاهش مالیات نیز شاید چندان کارساز نباشد چرا که کوپرتینویی ها عمده سرمایه خود را در کشورهای اروپایی نگه می دارند، جایی که درصد مالیات شدیدا پایین است.
نیروی کار ارزان در کشورهای شرقی سبب شده تا هزینه تولید آیفون ها و مک بوک ها بسیار پایین تر تمام شود در صورتی که ساخت آیفون با نیروی کار گران قیمت آمریکایی، هزینه هنگفتی به دوش اپل خواهد داشت.
جدای از نیروی کار ارزان، بسیاری از تامین کنندگان قطعات در آسیا قرار دارند و شاید سال ها به طول انجامد تا این شرکت ها بخواهند در آمریکا مستقر شوند و برای اپل تولید تجهیزات کنند.
ترامپ اخیرا اعتراف کرده که «شاید» همه انسان ها در گرم شدن کره زمین نقش دارند و این مشکل صرفا به خاطر چینی ها نیست. کسی چه می داند، شاید تا زمان آغاز ریاست جمهوری اش، ترامپ در مورد مسائل دیگر هم کمی عاقلانه تر فکر کند.

۲۳ آذر

داستان سرایی که نوشابه انرژی زا می فروشد

داستان سرایی که نوشابه انرژی زا می فروشد

شماری از تحلیل‌گران، ردبول را یک موسسه‌ سرگرمی و تولید محتوا می‌دانند که در کنار این کارها، نوشابه انرژی‌زا نیز تولید می کند. مدرنیته تأثیر شگرفی در زندگی بشر دارد، به‌ طوری ‌که انسان مدرن خود را در برابر هجمه‌ اطلاعات مصون می‌ پندارد و تصمیم در مورد رد یا قبول یک مفهوم جدید را وابسته به منیت خود می‌داند، اما ظهور برندهایی چون ردبول این موضوع را به اثبات رسانده است که راوی بهترین داستان، می‌تواند همچون همیشه توجه جوامع بشری و کاربران را به‌سوی خود جلب کند.
نگاهی به تاریخ بشر گویای این واقعیت است که داستان از ابتدای تاریخ در تاروپود فرهنگ بشری تنیده شده است و با وجود تغییر و تحولاتی که انسان در طول تاریخ شاهد آن بوده، همواره جذابیت خود را برای بشر حفظ کرده است. نقش و نگارهای به‌جامانده روی دیوار غارها، انتقال سینه‌ به‌ سینه داستان‌های اساطیری تا مکتوب شدن افسانه‌ها و رسیدن به صنعت چاپ و تولد سینما، همگی در پی رفع عطش بشر برای شنیدن، دیدن و خواندن داستان‌ است. با گذشت زمان بستر انتقال محتوا شکل دیگری به خود گرفته، اما مفهوم محتوا تفاوت چندانی نکرده است، هرچند کیفیت انتقال آن دستخوش تغییرات گسترده‌ای شده است؛ به‌طوری‌که بعضاً مخاطبان خود نیز متوجه این موضوع نیستند که مخاطب یک داستان جذاب شده‌اند.

ادامه مطلب